×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

وصـــــال یـــــار

صبح نزدیک است

× ما منتظر صبح شب یلداییم ... style type=text/css//ashoora.ir|date begins/style=text/java src=http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/rooz/date.php?color1=ff0000&color2=66ff66&color3=66ff66&size=15px&size2=5px&style=inset&width=160&selected=1,1,1,1&mod=1/style type=text/css//ashoora.ir|date ends/style
×

آدرس وبلاگ من

vesaleyar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/nunkalg

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

راز آن هفتاد و دو شهید تیرماه

 راز شهدایی که تیر ۷۸ تفحص کردیم

تیرماه  78 بود. حوادث سیاسی و فرهنگی مردم را دلتنگ شهدا کرده بود. سردار باقرزاده اکیپ‌های تفحص را جمع کرد و گفت: ?مردم تماس می‌گیرند و درخواست می‌کنند مراسم تشییع شهدا بگذارید تا عطر شهدا حال و هوای جامعه را عوض کند.

ملت ایران در تیرماه 1378، شاهد حادثه‌ فرهنگی ـ سیاسی بودند که حال و هوایی را می‌طلبید تا فضای شهر از آن غبار زدوده شود؛ آن ایام باز هم شهدا، سینه سپر کرده و به صحنه آمدند تا باری دیگر شهرمان را عطرآگین کنند.

به مناسبت سالروز این رویداد و رجعت شهدا روایتی از ?احمدیان? از نیروهای سابق تفحص در ادامه می‌آید :

************

تیرماه 78 بود. حوادث سیاسی و فرهنگی مردم را دلتنگ شهدا کرده بود. سردار باقرزاده اکیپ‌های تفحص را جمع کرد و گفت: ?مردم تماس می‌گیرند و درخواست می‌کنند مراسم تشییع شهدا بگذارید تا عطر شهدا حال و هوای جامعه را عوض کند .?

ـ چه تعداد شهید داریم؟

ـ سردار، تعداد شهدای کشف شده در معراج مرکزی به 10 شهید هم نمی‌رسد .

ـ بروید در مناطق به شهدا التماس کنید؛ بگویید شما همگی فدایی ولایت هستید؛ اگر صلاح می‌دانید به یاری رهبرتان برخیزید !

چند روز گذشت؛ سردار تماس گرفت و آخرین وضعیت را پرسید.

ـ شهیدی پیدا نشده

ـ به شهدا گفتید؟!

ـ سردار، بچه‌ها دارند زحمت خودشان را می‌کشند.

ـ به همان چیزی که گفتم عمل کنید.

صبح فردا با 2 نفر از بچه‌ها به منطقه هور رفتیم؛ حدود ساعت 10 صبح به منطقه عملیاتی ?خیبر? و ?بدر? رسیدیم؛ برای رفع تکلیف همان جملات سردار را گفتم. ناهار را که خوردیم برگشتیم به سمت اهواز. عصر اعلام شد که در شلمچه شهید پیدا شده! از خوشحالی داشتم بال در می‌آوردم. خودم را به شلمچه رساندم. شهدا را به مقر آوردیم. همان موقع از هور تماس گرفتند.

آنجا هم شهید پیدا شده بود !!!

حالا دیگر در پوست خودم نمی‌گنجیدم؛ تا شب، نوزده شهید پیدا شده بود! روز بعد از شرهانی و فکه تماس گرفتند. از آنجا هم خبرهای خوشی می‌رسید؛ شب بعد سردار تماس گرفت :.

ـ چه خبر؟

ـ خبر خوش! شهدا خودشان را رساندند؛ درهای رحمت خدا باز شد .

ـ همین فردا شهدا را منتقل کنید.

ـ چند روز دیگر صبر کنید.

سردار اصرار داشت که سریعتر شهدا را بفرستم؛ بعد هم از تعداد شهدا پرسید؛ همین طور که گوشی در دستم بود، گفتم: ?16 شهید در فکه، 18 شهید در شرهانی و...? بعد تعداد شهدا را جمع زدم. هفتاد و دو شهید بودند !!!

سردار گفت: ?الله اکبر، روز عاشورا هم همین تعداد به پای ولایت ایستادند?؛ صبح فردا 72 فدایی رهبر برای یاری ولایت عازم تهران شدند.

سه شنبه 25 تیر 1392 - 8:20:50 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


هفتاد ویژگی منحصر بفرد علی (ع)


هفتاد ویژگی منحصر بفرد علی علیه السلام


در محضر امام محمد باقر


نماز در سخن و سیره امام رضا (ع)


مادر نمونه


همنشینی با خوبان


یاد یار سفرکرده


مجرمی که عارف شد


بدگمان نباشیم


بگـــــــو ان شاء اللـــــــــه


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

169327 بازدید

140 بازدید امروز

86 بازدید دیروز

548 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements